اهمیت موعظه در روایات

اهمیت موعظه در روایات

1- فراگیری موعظه

امام موسی کاظم علیه السلام:ما مِن شَیءٍ تَراهُ عَیناکَ اِلا وَ فِیهِ مَوعِظَه؛

چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد، مگر آن که در آن پند و اندرزی است.

(بحاالانوار،ج 78،ص319)

2- تاثیر موعظه در قلب

امام على عليه السلام:

في وَصيَّتِهِ لابنِهِ وهُو يَعِظُهُ: أحيِ قَلبَكَ بالمَوعِظَةِ؛

– در مـقام انـدرز بـه فـرزند خود-: دلت را بـا اندرز زنده گردان.

(نهج البلاغة، كتاب 31 – منتخب ميزان الحكمة، ص 598)

3- تاثیر موعظه بر جان

امام على عليه السلام:

المَواعِظُ صَقالُ النُّفوسِ، وجَلاءُ القُلوبِ؛

اندرزها صيقل بخش جان ها، و جلا دهنده دل هاست.

(غرر الحكم، ح 1354 – منتخب ميزان الحكمة، ص 598)

4- موعظه و غفلت

امام على عليه السلام:

بالمَواعِظِ تَنجَلي الغَفلَةُ؛

با اندرزهاست كه (پرده) غفلت كنار مى رود.

(غرر الحكم، ح 4191 – منتخب ميزان الحكمة، ص 598)

5- موعظه گر مهم

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:

كَفى بالمَوتِ واعِظا؛

مرگ براى اندرز گرفتن بس است.

(تحف العقول، ص 35 – منتخب ميزان الحكمة، 598)

6- پند گیرنده از موعظه

امام على عليه السلام:

العاقِلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجارِبُ؛

خردمند كسى است كه تجربه ها او را پند دهد.

(تحف العقول، ص 85 – منتخب ميزان الحكمة، ص 598)

7- پند خردمندان

امام على عليه السلام:

كَفى عِظَةً لِذَوي الألبابِ ما جَرَّبوا؛

براى خردمندان، تجربه هاى آنان پندى است كافى.

(غرر الحكم، ح 7059 – منتخب ميزان الحكمة، ص 598)

8- پند خدا

امام على عليه السلام:

إذا أحَبَّ اللّه عَبدا وعَظَهُ بالعِبَرِ؛

هرگاه خداوند بنده اى را دوست بدارد، او را با عبرت ها پند دهد.

(غرر الحكم، ح 4032 – منتخب ميزان الحكمة، ص 598)

9- اثر فهم پندهای زمانه

امام على عليه السلام:

مَن فَهِمَ مَواعِظَ الزَّمانِ لَم يَسكُنْ إلى حُسنِ الظَّنِّ بالأيّام؛

هركه پندهاى زمانه را بفهمد، به روزگار خوشبين نباشد.

(غرر الحكم، ح 8938 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

10- سرای پند

امام على عليه السلام:

في صِفَةِ الدُّنيا: إنَّ الدُّنيا دارُ مَوعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِها… ذَكَّرَتهُمُ الدُّنيا فتَذَكَّروا،وحَدَّثَتهُم فصَدَّقوا، ووَعَظَتهُم فاتَّعَظوا؛

– در وصف دنيا- : همانا دنيا… سراى پند است براى كسى كه پند گيرد… دنيا به آنان يادآورى كرد و ايشان يادآور شدند، آنان را خبر داد و ايشان تصديق كردند، آنان را پند داد و ايشان پندش را پذيرفتند.

(نهج البلاغة، حكمت 131 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

11– سعاددتمند در برابر موعظه

امام صادق عليه السلام:

السَّعيدُ يَتَّعِظُ بمَوعِظَةِ التَّقوى وإن كانَ يُرادُ بالمَوعِظَةِ غَيرُهُ؛

انسان سعادتمند، اندرزِ به تقوا را آويزه گوش خود مى كند، هرچند مخاطب آن اندرز كسى ديگر باشد.

(كافي، ج 8، ص 151، ح 132 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

12- پند زیرکان

امام على عليه السلام:

لِلكَيِّسِ في كُلِّ شَيءٍ اتِّعاظٌ؛

انسان زيرك، از هر چيزى پندى مى آموزد.

(غرر الحكم، ح 7338 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

13- رساترین پندها

امام على عليه السلام:

أبلَغُ العِظاتِ الاعتِبارُ بِمَصارِعِ الأمواتِ؛

رساترين پندها، عبرت گرفتن از آرامگاه هاى مردگان است.

(غرر الحكم، ح 3123 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

14- رساترین پند

امام صادق عليه السلام:

أصدَقُ القَولِ، وأبلَغُ المَوعِظَةِ، وأحسَنُ القَصصِ : كِتابُ اللّه؛

راست ترين سخن و رساترين پند و بهترين داستان، كتاب خداست.

(أمالي الصدوق، ج 1، ص 394 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

15- بهترین اندرز

امام على عليه السلام:

إنَّ اللّه سبحانَهُ لَم يَعِظْ أحَدابمِثلِ هذا القرآنِ؛

خداوند سبحان هيچ كس را به چيزى چون اين قرآن اندرز نداده است.

(نهج البلاغة، خطبة 176 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

16- بهترین واعظ

امام على عليه السلام:

لا واعِظَ أبلَغُ مِن النُّصحِ؛

هيچ واعـظـى مـؤثرتر از نصيحت نيست.

(غرر الحكم، ح 10622 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

17- فایده واعظ درونی

امام على عليه السلام:

مَن كانَ لَهُ في نَفسِهِ واعِظٌ كانَ علَيهِ مِن اللّه حافِظٌ؛

هر كه واعـظى درونـى داشته باشد، او را از جانب خداوند نگهبانى است.

(بحار الأنوار، ج 78، ص 67، ح 11 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

18- اثر واعظ درونی

امام سجّاد عليه السلام:

ابنَ آدَمَ، إنَّكَ لا تَزالُ بِخَيرٍ ما كانَ لَكَ واعِظٌ مِن نَفسِكَ، وما كانَتِ الُمحاسَبَةُ مِن هَمِّكَ، وما كانَ الخَوفُ لَكَ شِعارا، والحَذَرُ لَكَ دِثارا؛

اى فرزند آدم! تا زمانى كه واعظى از درون دارى و به حسابرسى (اعمالِ خود) اهتمام مى ورزى و ترس (از خدا و كيفر الهى) جامه زيرين تو باشد و پرهيز بالاپوشت، پيوسته در خير و صلاح خواهى بود.

(تحف العقول، ص 280 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

19- پیامد نداشتن واعظ درونی

امام باقر عليه السلام:

مَن لَم يَجعَلِ اللّه لَهُ مِن نفسِهِ واعِظا، فإنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغنيَ عَنهُ شيئا؛

كسى كه خداوند براى او واعظى درونى قرار ندهد، موعظه هاى مردم هرگز در او سودمند نمى افتد.

(تحف العقول، ص 294 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

20- موعظه نادان

امام على عليه السلام:

الجاهِلُ لا يَرتَدِعُ، وبالمَواعِظِ لا يَنتَفِعُ؛

نادان باز نمى ايستد (هيچ نهى و بازداشتى در او اثر نمى كند) و پند و اندرزها سودش نمى دهد.

(غرر الحكم، ح 1729 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

21- کسی که موعظه برایش سودی ندارد

امام على عليه السلام:

مَن لَم يُعِنْهُ اللّه على نَفسِهِ لَم يَنتَفِعْ بِمَوعِظَةِ واعِظٍ؛

كسى كه خدا او را بر نفسش كمك نكند، از پند هيچ پندگويى سود نبرد.

(غرر الحكم، ح 9010 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

22- پرده میان انسان و موعظه

امام على عليه السلام:

بَينَكُم وبَينَ المَوعِظَةِ حِجابٌ مِن الغِرَّةِ؛

ميان شما و اندرز، پرده اى از بى خبرى آويخته است.

(نهج البلاغة، حكمت 282 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

23- اندرز دادن دیگران

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:

أوحَى اللّه إلى عيسَى بنِ مَريمَ: عِظْ نفسَكَ بحِكمَتي، فإنِ انتَفَعتَ فَعِظِ النّاسَ، وإلاّ فاستَحيِ مِنّي؛

خداوند به عيسى بن مريم وحى فرمود كه: با حكمت من خودت را اندرز ده. اگر از آن سود بردى، آن گاه مردم را نيز اندرز ده وگرنه از من شرم كن.

(كنزالعمّال، ح 43156 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

24- اندرز پرسود

امام على عليه السلام:

إنّ الوَعظَ الّذي لا يَمُجُّهُ سَمعٌ، ولا يَعدِلُهُ نَفعٌ، ما سَكَتَ عَنهُ لِسانُ القَولِ وَنطَقَ بهِ لِسانُ الفِعلِ؛

اندرزى كه هيچ گوشى آن را دور نمى اندازد و هيچ سودى با آن برابرى نمى كند، آن اندرزى است كه زبانِ گفتار از آن خاموش شود و زبانِ كردار بدان گويا گردد.

(غررالحكم، ح 3538 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

25- اندرز گوش سپردن

امام على عليه السلام:

عَوّد اُذُنَکَ حُسنَ الإستِماعِ وَ لا تُصغِ إلی ما لا یَزیدُ فی صَلاحِکَ استِماعُهُ؛

گوش خود را به خوب شنیدن عادت ده و به سخنی که به اصلاح و پاکی تو نمی افزاید گوش مسپار.

(غررالحكم، ح 4211 )

26- مبارزه با نفس

امام على عليه السلام:

خادع نَفسَکَ فی العِبادَةِ وَ ارفُق بِها وَ لا تَقهَرها وَ خُذ عَفوَها وَ نَشاطَها إلّا ما کان مَکتوباً عَلَیکَ مِنَ الفَریضَةِ.

برای عبادت نفس خود را بفریب و با او ملایمت کن، با زور وادار به عبادتش نکن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت نگیر، مگر در واجباتی که باید آنها را در وقتشان به جای آوری.

(نهج البلاغه، حکمت 69 )

پست های مرتبط