چهل علامت آخر الزمان در روایات

آخر الزمان در روایات

معنای آخـــرالزماندر مورد آخر الزمان چند معنا ذکر شده:

معنای اول:
از دوران حضرت آدم تا قیامت را آخرالزمان گفته اند.
در روایاتی آمده از امام باقر علیه السلام که قبل از حضرت آدم ، آدم های دیگری هم بودند. و حتی روایت شده که پنجاه و اندی نسل آدمی قبل از حضرت آدم آمده اند و منقرض شده اند.
دلیل دیگر هم آیه ی سوره بقره است که ملائکه برای خلق انسان به خدا اعتراض می کنند. ظاهرا نمونه هایش را دیده اند.
در هرصورت وجه تسمیه شاید به این دلیل است که این دوره دوره ی آخر است.

معنای دوم:
دوران پیغمبر تا قیامت.
پیغمبر آخرالزمان، یعنی پیغمبری که در آخر الزمان است یعنی منتهی به قیامت است.

معنای سوم:
دوران پس از امام عصر تا قیامت.
روایاتی که ذکر می کنیم نشانه های آخر الزمان را بیان کرده اند،

پیغمبر اعظم خطاب به ابن مسعود ( یکی از اصحاب ) فرمودند:
ابن مسعود ! بعد از من اقوامی می آیند که:
اول: بهترین و رنگارنگ ترین غذاها را می خورند.
دوم: بیرون از منزل آنطور که زن برای شوهرش زینت می کند زینت می کنند.
سوم: مرد ها مانند زنان آرایش می کنند.
چهارم: رفتار و منششان مانند رفتار پادشاهان، با تکبر و تفاخر خواهد بود. ( این ها منافقان این امت اند )چنین مردمی :
پنجم: اهل خوردن مواد مست کننده اند.
ششم: قمار باز اند.
هفتم: شهوت ران و از اجتماعات مسلمین به دور اند.
هشتم: از نمازهای شب و سحر ها و نماز صبح غافل اند.
خداوند در قرآن می فرماید:
« سپس در پى آنها جانشینانى آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوت‏هاى (نفس) پیروى کردند، پس به زودى (سزا و کیفر) گمراهى خود را خواهند دید.»
« فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا »[۱]ابن مسعود !
آن ها مانند خرزهره هستند که ظاهر و بویی زیبا و مزه ای تلخ دارند.
حکیمانه سخن می گویند ولی اعمالشان مرض است و مریضی ایجاد می کند.
« آیا در قرآن تدبر نمی کنند یا بر قلب هایشان قفل زده شده است.»ابن مسعود !
اگر کسی به خاطر اعمالش در آتش جاودانه شود دیگر این زندگی و نعمت هایش چه سودی برایش دارد.مردم در آخر الزمان :
نهم: به ظواهر دنیا مشغول و از آخرت غافل اند.
دهم: قصر ( خانه های بسیار مجلل ) می سازند .

یَا ابْنَ مَسْعُودٍ سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ یَأْکُلُونَ طَیِّبَاتِ الطَّعَامِ وَ أَلْوَانَهَا وَ یَرْکَبُونَ الدَّوَابَّ وَ یَتَزَیَّنُونَ بِزِینَةِ الْمَرْأَةِ لِزَوْجِهَا وَ یَتَبَرَّجُونَ تَبَرُّجَ النِّسَاءِ وَ زِیُّهُمْ مِثْلُ زِیِّ الْمُلُوکِ الْجَبَابِرَةِ هُمْ مُنَافِقُو هَذِهِ الْأُمَّةِ فِی آخِرِ الزَّمَانِ شَارِبُوا الْقَهَوَاتِ لَاعِبُونَ بِالْکِعَابِ رَاکِبُونَ الشَّهَوَاتِ تَارِکُونَ الْجَمَاعَاتِ رَاقِدُونَ عَنِ الْعَتَمَاتِ‏ مُفَرِّطُونَ فِی الْغَدَوَاتِ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى‏ فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا یَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَثَلُهُمْ مَثَلُ الدِّفْلَى زَهْرَتُهَا حَسَنَةٌ وَ طَعْمُهَا مُرٌّ کَلَامُهُمُ الْحِکْمَةُ وَ أَعْمَالُهُمْ دَاءٌ لَا تَقْبَلُ الدَّوَاءَ أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها یَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَا یَنْفَعُ مَنْ یَتَنَعَّمُ فِی الدُّنْیَا إِذَا أُخْلِدَ فِی النَّارِ یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ‏ یَبْنُونَ الدُّورَ وَ یُشَیِّدُونَ الْقُصُورَ .»[2

یازدهم: مساجد را زینت می دهند و در آن حتی معتکف هم می شوند ولی همتشان فقط دنیاست.
دوازدهم: خدایانشان شکم هایشان است. خداوند متعال می فرماید :
« و کاخ‏هاى مجلّل (و برکه و استخرها) بنا مى‏کنید شاید که جاودانه باشید؟! و چون (کسى را) به قهر بگیرید ظالمانه و جائرانه مؤاخذه مى‏کنید؟! پس از خدا پروا کنید و مرا اطاعت نمایید.»
« وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ‏ »[3]

همچنین می فرماید:
«پس آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفسش قرار داده و خدا او را روى علم خود (به کفر باطن و خبث سریره‏اش) و آگاهى وى، به حال خود رها کرده و بر گوش و قلب او مهر (شقاوت) نهاده و بر دیده (دل) او پرده کشیده؟! پس چه کسى است که او را بعد از خدا هدایت کند؟ آیا متذکر نمى‏شوید؟! »
« أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ »[4]

چنین فردی منافق است چرا که دینش هوای نفسش و خدایش شکمش است.
هر حلال و حرامی دلش بخواهد به سمت آن می رود.

خداوند می فرماید:
« و آنها (کافران) به زندگى دنیا شادند در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت جز بهره‏اى (ناچیز) نیست.»
« وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ »[5]

سیزدهم: محراب ها و قبله هایشان زنان هستند .
چهاردهم: شرف و عزت را در ثروت و مال اندوزی می دانند.
پانزدهم: تمام همتشان رسیدن به شکم هایشان است.

این مردم بدترین بدترین ها هستند و فتنه از این ها آغاز شده و به خودشان برمی گردند.

ابن مسعود !
سخن خداوند را بخوان:
«پس خبر ده آیا اگر آنها را سالیانى (از زندگى دنیا) برخوردار سازیم‏، سپس آنچه وعده داده مى‏شدند به سراغشان بیاید، آنچه بدان متنعّم بودند چه چیزى (از عذاب خدا) را از آنها باز مى‏گرداند؟ »
« أَ فَرَءَیْتَ إِن مَّتَّعْنَاهُمْ سِنِینَ، ثُمَّ جَاءَهُم مَّا کاَنُواْ یُوعَدُونَ، مَا أَغْنىَ‏ عَنهُْم مَّا کاَنُواْ یُمَتَّعُونَ »[6]

شانزدهم: بدن هایشان سیر نمی شود.
هفدهم: قلب هایشان خاشع نمی شود.

ابن مسعود!
اسلام همانطور که در زمان ظهورش غریب بود در آخر الزمان هم غریب خواهد شد. پس خوشا به حال کسانی که در آخر الزمان غریب اند.
اگر کسی از شما در آخر الزمان چنین افرادی را دید به آن ها سلام ندهد و به تشییع جنازه شان و عیادت مریض هایشان نرود.
آن ها به دین و سنت شما متدین می شوند ولی در عمل با شما مخالفت می کنند. آن ها از من نیستند و من هم از آن ها نیستم.»
یَا ابْنَ مَسْعُودٍ سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … یُزَخْرِفُونَ الْمَسَاجِدَ لَیْسَتْ هِمَّتُهُمْ إِلَّا الدُّنْیَا عَاکِفُونَ عَلَیْهَا مُعْتَمِدُونَ فِیهَا آلِهَتُهُمْ بُطُونُهُمْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ‏ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ‏ إِلَى قَوْلِهِ‏ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ‏ وَ مَا هُوَ إِلَّا مُنَافِقٌ جَعَلَ دِینَهُ هَوَاهُ وَ إِلَهَهُ بَطْنَهُ کُلَّ مَا اشْتَهَى مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ لَمْ یَمْتَنِعْ مِنْهُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ‏ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَحَارِیبُهُمْ نِسَاؤُهُمْ وَ شَرَفُهُمُ الدَّرَاهِمُ وَ الدَّنَانِیرُ وَ هِمَّتُهُمْ بُطُونُهُمْ أُولَئِکَ هُمْ شَرُّ الْأَشْرَارِ الْفِتْنَةُ مِنْهُمْ وَ إِلَیْهِمْ تَعُودُ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ اقْرَأْ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى‏ أَ فَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِینَ ثُمَّ جاءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ ما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما کانُوا یُمَتَّعُونَ‏ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ أَجْسَادُهُمْ لَا تَشْبَعُ وَ قُلُوبُهُمْ لَا تَخْشَعُ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ الْإِسْلَامُ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ فَمَنْ أَدْرَکَ ذَلِکَ الزَّمَانَ مِمَّنْ یَظْهَرُ مِنْ أَعْقَابِکُمْ فَلَا یُسَلِّمُ عَلَیْهِمْ فِی نَادِیهِمْ وَ لَا یُشَیِّعُ جَنَائِزَهُمْ وَ لَا یَعُودُ مَرْضَاهُمْ فَإِنَّهُمْ یَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِکُمْ وَ یُظْهِرُونَ بِدَعْوَاکُمْ وَ یُخَالِفُونَ أَفْعَالَکُمْ فَیَمُوتُونَ عَلَى غَیْرِ مِلَّتِکُمْ أُولَئِکَ لَیْسُوا مِنِّی وَ لَسْتُ مِنْهُم‏.»[7]

حضرت علی علیه السلام در بصره خطبه ای خواندند که در بخشی از آن تعدادی از نشانه های آخر الزمان را مطرح کرده اند که در ادامه ی نشانه های قبل ذکر می کنیم:
هجدهم: بسیاری از علماء و فقهاء از دنیا می روند.
نوزدهم: اشرار و سفیهان عمر های طولانی پیدا می کنند.
بیستم: امت پیغمبر صلی الله علیه و آله حق نماز را ضایع می کنند.
بیست و یکم: امانت داری کم و خیانت ها زیاد می شود.
بیست و دوم: شوخی و سرگرمی مردم ، به بدگوئی و ناسزا گفتن به پدرها و مادرهایشان صرف می شود.
بیست و سوم: صدای مردم به مشاجرات و خصومت ها در مساجد بالا می رود .
بیست و چهارم: مجالس مسجد مجالس تجارت می شود. ( تجارت در مال و مقام )
بیست و پنجم: کم فروشی در خرید و فروش زیاد می شود . ( مثلا عسل غیر طبیعی را با نام عسل طبیعی می فروشند و هزاران موارد دیگر )

بیست و ششم: گناهان مردم زیاد شده و کارهای نیک کم می شود و از عذاب الهی کسی نمی ترسد.
بیست و هفتم: به جای باران به گرمای تابستانی اضافه می شود ( کم آبی می شود و هوا هرروز گرم تر می شود )
بیست و هشتم: فرزندان مردم مایه ی اذیت و مصیبت می شوند.
بیست و نهم: قاضی ها اهل رشوه می شوند.
سی ام: زنان به دنبال رسیدن و استیفای حق خود می روند.
« وَ قَلَّتِ الْأَمَانَاتُ وَ کَثُرَتِ الْخِیَانَاتُ …‏ وَ تَفَاکَهُوا بِشَتْمِ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَ رَفَعُوا الْأَصْوَاتَ فِی الْمَسَاجِدِ بِالْخُصُومَاتِ وَ جَعَلُوهَا مَجَالِسَ لِلتِّجَارَاتِ وَ غَشُّوا فِی الْبِضَاعَاتِ وَ لَمْ یَخْشَوُا النَّقِمَاتِ وَ أَکْثَرُوا مِنَ السَّیِّئَاتِ وَ أَقَلُّوا مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ عَصَوْا رَبَّ السَّمَاوَاتِ وَ صَارَ مَطَرُهُمْ قَیْظاً وَ وَلَدُهُمْ غَیْظاً وَ قَبِلَتِ الْقُضَاةُ الرُّشَاءَ وَ أَدَّتِ الْحُقُوقَ النِّسَاءُ.»[8]

سی و یکم: حیاء کم می شود.
سی و دوم: امور پنهان و پوشیده ، آشکار می شود.
سی و سوم: پرده ها کنار می رود.
سی و چهارم: گرفتاری ها و سختی ها زیاد می شود.
سی و پنجم: افق سیاه می شود.
سی و ششم: راه ها نا امن و خطر ناک می شود.
سی و هفتم: مردم به فساد کشیده می شوند.
سی و هشتم: مردم از قناعت بدشان آمده و از آن دوری می کنند.
سی و نهم: اسرار مردم بر ملا می شود.
چهلم: اشرار زیاد و انسان های نیک کم می شوند.

« … وَ قَلَّ الْحَیَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ أَظْلَمَ الْهَوَاءُ وَ اسْوَدَّ الْأُفُقُ وَ خِیفَتِ الطُّرُقُ وَ اشْتَدَّ الْبَأْسُ وَ انْفَسَدَ النَّاسُ وَ قَرُبَتِ السَّاعَةُ وَ شُنِئَتِ الْقَنَاعَةُ وَ کَثُرَتِ الْأَشْرَارُ وَ قَلَّتِ الْأَخْیَارُ وَ انْقَطَعَتِ الْأَسْفَارُ وَ ظَهَرَتِ الْأَسْرَارُ… »[9]

پی نوشت:
[۱]. مریم : ۵۹ .
[2]. مکارم الأخلاق  ۴۴۹ الفصل الرابع فی موعظة رسول الله ص لابن مسعود .
[3]. شعراء ۱۲۹٫
[4]. الجاثیة : ۲۳ .
[5]. الرعد : ۲۶ .
[6]. شعراء ، ۲۰۵ .
[7]. مکارم الأخلاق       ۴۴۹     الفصل الرابع فی موعظة رسول الله ص لابن مسعود .
[8]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل    ج‏۱۱    ۳۷۷     ۴۹ باب جملة مما ینبغی ترکه من الخصال المحرمة و المکروهة
[9]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل    ج‏۱۱    ۳۷۷     ۴۹ باب جملة مما ینبغی ترکه من الخصال المحرمة و المکروهة

پست های مرتبط