سواد رسانه ای چیست؟ (2)

سواد رسانه ای چیست؟(۲)

مقدمه : 

سواد چیست ؟

سواد به معنی میزان دریافت آگاهی و برداشت اطلاعات از موضوعی که بر اثربرقراری یک ارتباط با محیط اطراف خواه از طریق اطرافیان و یا در مواجعه با حوادث ، رویدادها و حتی از طریق بصری حاصل شده باشد ، و در نتیجه دارای یک بازخورد باشد .

رسانه چیست ؟

هر منبع اطلاعاتی که دانش و اطلاعاتی را به شخصی منتقل کند رسانه گویند .

خواه کتاب ، پوستر ، نقاشی و یا حتی استادی که در یک کلاس تدریس می کند باشد .

اگر تا چند سال پیش دارندگان مدرک دیپلم یا فوق دیپلم با سواد خوانده می شدند ، امروزه به تبع پیشرفت های علم و فناوری شاید این ادعا در مورد دارندگان مدرک کارشناسی و در برخی جوامع فراتر از آن صادق باشد !

اما این تنها تغییر سواد نیست ، سال ها است که سواد به جز خواندن و نوشتن ، مهارت های دیگری را هم در ذهن تداعی می کند .

برخی منابع به بیش از ۱۵ نوع سواد اشاره کرده اند که از آن جمله می توان به سواد بصری ، سواد فرهنگی ، سواد رایانه ، سواد مخترعان . . . و سواد رسانه ای اشاره کرد .

تعریف سواد رسانه ای :

سواد رسانه ای مفهومی قدیمی است که اولین بار “مارشال مکلوهان ” درسال ۱۹۶۵به کاربرد.او معتقد بود دردوره دهکده جهانی باید انسانها به سوادجدیدی به نام سواد رسانه ای دست یابند.سواد رسانه ای مجموعه ای ازچشم اندازهاست که مابه طور فعالانه برای قرارگرفتن در معرض رسانه از آنهابهره برداری می کنیم تا معنای پیامهایی را که با آنها مواجه می شویم ،تفسیر کنیم.ماچشم اندازهای خودرا بااستفاده از ساختار دانش خود می سازیم برای ساختن ساختارهای دانش به ابزار و مواداولیه نیازداریم.حالااین ابزارها ،مهارت های ماست.وماده اولیه آن هم اطلاعات به دست آمده از رسانه هاودنیای واقعی است.استفاده فعالانه بدان معنی است که ما از پیام ها آگاهیم و به طور آگاهانه با آنها در تعاملیم.در بعضی از کشورها سواد رسانه ای به صورت رسمی از سوی نظام آموزش و پرورش نه فقط برای آگاهی و درک بهتر ،بلکه برای آزادی عمل انتقادی پذیرفته شده است.

“پاتریشیا افدرهید”از اعضای موسسه آسپن در مقاله ای در سال ۱۹۸۹سواد رسانه ای را اینطور تعریف می کند:توانایی  دستیابی ،تجزیه و تحلیل،ارزیابی و انتقال اطلاعات در اشکال مختلف اعم از مکتوب و غیر مکتوب.

با پیدایش و گسترش انقلاب تکنولوژیک در دهه ۱۹۸۰جهان ، به مرحله ای گام نهاد که پهنه سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف دستخوش تغییرات اساسی و دامنه داری قرار گرفت.

این تغییرات بیشتر در امتداد حواس پنجگانه انسان و غلبه آنها بر عناصر زمان و مکان حادث شده و فرصت های مثال زدنی را فراروی توسعه ملت قرار داد. اما به موازات این فرصت ها وجود چالش ها و پیامد های ویران کننده حال و آینده زندگی زندگی افراد را تهدید می کند. این تهدید ها از رژیم سیاسی گرفته تا مولفه های انسجام اجتماعی را در بر می گیرد؛پس باید چه کاری کرد که در حال حاضر هویت و پایه های یکی از مهمترین مولفه های انسجام اجتماعی با چالش های جدی مواجه شده است.

تولید و ارسال اطلاعات بی معرف آن هم به مقدار زیاد، ترویج خشونت از طریق مختلف نظیر بازی های رایانه ای ، کارتون ، فیلم و تبلیغات سود جویانه مغایر با ارزشهای اسلامی، از جمله این چالش ها می باشد.

به راستی چه باید کرد؟ آیا با ابزارهای نظارت سنتی و وضع قوانین تنبیهی صرف یا ممنوع کردن ارتباطات موهن می توان از مردم (به طور عام) و کودکان و نوجوانان (به طور خاص) دفاع کرد، یا اینکه به کمک نرم افزار های الکترونیکی می توان به حذف یا ممانعت از انتشار پیام های زیان بخش همت گمارد؟ این جاست که سواد رسانه ای نقش خود را نشان می دهد .

۱- سواد رسا نه ای   (مبانی و اصول)

” الیزابت تومان” در توصیف این موضوع می نویسد : سواد رسانه ای شم و استعدادی است که به بازشناسی اوضاع و احوالی منجر می شود که در پس تولیدات رسانه ای قرار دارند. موضو عاتی از جمله انگیزه ها ، ارزش ها،مالکیت و ثروت و همچنین آگاهی از چگونگی تاثیر این موضوعات در محتوای رسانه ها .

“مائورین بارون” مدیر بخش چند رسانه ای و عضو هیئت مدیره آموزش زبان انگلیسی مونترال ، سواد رسانه ای را جزء ، مولفه های با سوادی می پندارد و می نویسد :امروز افراد با سواد باید بتوانند :

الف:توانایی رمز گشایی ، درک ، ارزیابی و کار با اشکال مختلف رساته را داشته باشند.

ب:بخوانند ، ارزیابی کنندو متن، تصویر و صدا بیافرینند ویا ترکیبی از این عناصر را داشته باشند.

در آمریکای شمالی ،از سواد رسانه ای تعریف وسیعتری ارائه شده است که عبارتند از:

مجموعه ای از شایستگی های ارتباطی که توانایی دسترسی ،تحلیل، ارزیابی و تعامل اطلاعاتی در اشکال متفاوت پیام های چاپی و غیر چاپی را داراست.

اندیشمندان ژاپنی نیز با الگو برداری از کشور کانادا ، تعاریف مختلفی ارائه کرده اند.” میدوری سوزوکی” سواد رسانه ای را چنین تعریف می کند:

 سواد رسانه ای ابزاری برای توانمند ساختن شهروندان در انجام تحلیل انتقادی و ارزیابی رسانه ها در بافت اجتماعی، دسترسی به رسانه ها ، برقراری اشکال متعدد ارتباط به شکل های مختلف و ایجاد موضوعی انتقادی است.

” سین میزوسوکی” از کارشناسان برجسته: سواد رسانه ای را توانمندی های چند گانه ای توصیف می کند که به کمک آن مردم ، اطلاعات را از طریق رسانه ها دریافت و به طور انتقادی تفسیرکرده و افکار، عقاید و توانمندی خویش برای طراحی ذهنی رسانه ها باز تولید می کنند.

” اکیکوسوگویا” روزنامه نگار : سواد رسانه ای را به عنوان توانایی مطالعه انتقادی واقعیت ایجاد شده توسط رسانه ها و نیز بیان احساسات خود با استفاده از رسانه ها و برخورد ذهنی با انواع اطلاعات تعریف می کند.

اما براساس تعریفی که از سواد رسانه ای در ایران ارائه شده است: سواد رسانه ای سوادی است که مخاطب به مدد آن   می آموزد که در شرایط انبوه شدن پیام ،چگونه پیام های مورد نیاز را جستجو کند و اهداف پیام را تشخیص دهد.

دکتر محسنیان راد می گوید: سواد رسانه ای سوادی است که در حالت انبوه شدن پیام ها در سپهر ارتباطی مخاطب قرار می گیرد؛اینکه مخاطب چگونه به آسانی پیام های مورد نیاز خود را پیدا کند، به عبارتی توانایی تشخیص پیام هاست  و این که مخاطب بداند رسانه های مورد نظر، کدام پیام را باهدف خبررسانی منتشرمی کنند یا قصد پروپاگاندا(تبلیغات سیاسی)دارند.

دکتر معتمد نژاد هم سواد رسانه ای را نوعی درک متکی بر مهارت میداند که می توان بر اساس آن انواع رسانه ها را از یکدیگر تمیز داد و انواع تولیدات رسانه ای را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد . یعنی محصول نهایی یک رسانه را تشخیص داد و این که آیا محتوا، رابطه ای با عدالت اجتماعی دارد یا خیر؟

” یونس شکر خواه” سواد رسانه ای را قدرت درکنحوه کار رسانه ها و معنا سازی در آنها بیان می کند.

از مجموع آنچه گفته شده میتوان نتیجه گرفت که سواد رسانه ای :مجموعه مهارت هایی است که به مخاطب امکان می دهد تا علاوه بر درستی و خلق انواع پیام های ارتباطی به باشناسی مالکیت ،ثروت ،انگیزه ها و ارزش های نهفته در پیام ها دست یابد و با رویکردی انتقادی به تنظیم رژیم مصرف انواع پیام های ارتباطی ( ازتی شرت تا تلوزیون وازبیلبورد تا اینترنت)بپردازد.

 سواد رسانه ای از حیطه موضوعی:

سواد رسانه ای از چهار حیطه شناختی ، حسی، اخلاقی و زیبایی شناسی تکوین یافته است –این حیطه چهارگانه در پیوستاری تعاملی به هم وابسته قرار گرفته اند.

۱-    شمول شناختی یا ادراکی، حیطه ای است که به فرایندهای ذهنی و فکری مربوط می شود. شایستگی های ادراکی ، مجموعه ای از شناخت ساده نشانه ها تا درک پیچیده ترین پیام ها و کشف علل و نحوه ارائه خاص آنها را به وسیله یک رسانه در بر می گیرد که این همان بعد عقلانی است که به ایجاد مضمونی قوی در فرایند ساختن معنا منتهی می شود.بنابراین ازمهمترین عناصر چرخه ارتباطی میان رسانه ومخاطبان، فرآیند ساخت یافتگی معنا است که به وسیله “محسنیان راد” صاحب نظر علوم ارتباطات ترسیم شده است.

۲-    حیطه حسی که به لایه بیرونی ادراک شکل می بخشد .به این معنا که مخاطب از طریق یکی از حواس پنج گانه در معرض پیام های رسانه ای قرار می گیرد، این موضوع تداعی کننده نظریات “مک لوهان” است که می گوید :هر رسانه در امتداد یکی از حواس پنج گانه است.در این میان بخشی از مخاطباندر ارتباط حسیبا پیامهای رسانه ای بسیار قوی هستند. پیام هایی که برخی از آنها دارای آثار مثبت و برخی دیگر دارای آثار منفی هستند برای مثال کودکانی که فیلم های ترسناک و خشونت بار می بینند ، آنچنان مغلوب حس ترس می شوند که ساعت ها مضطرب می مانند.

۳-    بعد زیبایی شناختی که به توانایی درک وشناخت مفاهیم رسانه ای از دیدگاه هنری اشاره دارد. این مقوله به نوع و میزان هنر ومهارت تولید پیام دررسانه های مختلف بستگی دارد.یعنی سبک هنری منحصر به فرد یک نویسنده ،به تولید کننده و کارگردان یک برنامه رادیویی و تلوزیونی، مصداق بارز این بعد زیبایی در سواد رسانه ای است.

۴-    آخرین و چهارمین حیطه ، بعد اخلاقی استکه به توانایی درک و دریافتارزش های نهفته در پیام ها اشاره دارد.در سبک کمدی ،ارزشهای نهفتهدر پیام ها بیانگر این است که مزاح و شوخی، ابزاری مهم در حل وفصل مشکلات تلقی می شود .در حال حاضر بسیاری از نامزد های انتخاباتی کشور ما پاشنه ارتباطی خود را در همین مدار میچرخانند تا در فرآیند تغییر نگرش به موفقیتی دلخواه دست یابند ؛ اما در سوی دیگر این قضیه چالش های حاصله، پنجه در پنجه مخاطب     می افکند. از جمله این چالش ها بهره گیری هدفمند از این حیطه در برنامه های منفی و گمراه کننده است.

اصول و مفاهیم سواد رسانه ای:

سواد رسانه ای بر پایه مفاهیمی استوار است که فهم و بازشناسیآن را اجتناب ناپذیر می کند.اصول سواد رسانهای همان مفاهیم کلیدی هستند که مورد توجه راهبرد سازان ،سیاست گذاران و برنامه ریزان هر کشورقرار می گیرند.

حتی آموزش دهندگان رسانه ای، آموزش خود را بر اساس مفاهیم سواد رسانه ای بنا می کنند که به چند مورد اشاره   می کنیم.

۱- سازه ای بودن رسانه ها:

  این مفهوم بیانگر این است که رسانه ها با دقت ماهرانه ای به ارائه برداشت هایی میپردازند تا عوامل معینی را انعکاس دهند. در این میان بازنمایی رسانه ای ، شکل پیچیده ای از حقایق بیرونی را ارائه می کند. به طوری که میتوان گفت: تشخیص مرز میان واقعیت و مجاز غیر ممکن نیست، بلکه دشوار است .سخن قدیمی که می گوید  ” دوربین هرگز دروغ نمی گوید” حاکی از شیوه شرطی شدن ما برای پذیرش رابطه میان واقعیت و نمایش واقعیت به وسیله رسانه هاست . در روزگار واقعیت مجازی و شبیه سازی های کامپیوتری،دیدن، عین باور کردن نیست.همه رسانه ها با دقت بسیاری گرد آوری ، تدوین،انتخاب و طراحی می شوند.آنها دنیایی را به ما نشان می دهندکه هر چند حقیقی به نظر می رسد ، اما از یک نگاه گزینش شده است که معمولاً ما به ازای خارجی ندارد. یادگیری تشخیص واقعیت از بازتاب واقعییت در این مفهوم مستتر است.

۲-  بازسازی واقعیت به وسیله رسانه ها:

این اصل بیانگر آن است که میان شیوه ارائه وقایع به وسیله رسانه ها،با شیوه درک مخاطبان رسانه ها رابطه معنا داری وجود دارد. میزان جنایت در تلوزیون ۱۰ برابر دنیای واقعی است، هنگامی که ما از فرد ، موسسه ،موضوع ،شخص یا مکان ارائه شده در رسانه درک مستقیم و عینی نداشته باشیم،رسانه ها ،واسطه این درک خواهند بود. این یعنی رسانه ها از نداشتن سواد رسانهایما ،واقعیت را آن گونه که می خواهند باز سازی میکنند از این رو حجم زیادی از ادراک ما را به حقیقت به وجود می آورند.

۳-مخاطبان مفهوم مورد نظر خود را از طریق رسانه ها دریافت می کنند:

تعامل اغلب مخاطبان بر اساس فاکتورهای فردی است.این فاکتورهاعبارتند از: نیازها واشتیاق های شخصی،خوشی ها،سختی های روزمره ،نگرش های نژادی و جنسیتی ،پیشینه ی خانوادگی ،فرهنگی و…. است.

یعنی مخاطب بر اساس انگیزه و ریشه های روان شناختی و اجتماعی از میان رسانه ها و پیام های مختلف انتخاب خود را انجام می دهد.این ریشه ها زاویه ی دید مخاطب را ترسیم می کند.

در این رابطه ” تئودور سایزر” از اساتید برجسته علوم تربیتی میگوید:تلویزیون بزرگترین نظام آموزش و شکل دهنده اصلی فرهنگ است و قدرتمندانه بر ذهن جوانان درباره نحوه آمریکایی بودن تاثیر می گذارد.

درک آنچه تلوزیون و رسانه های دیگر تعلیم میدهند، نکته محوری در سواد رسانه ای است.

ضرورت آموزش سواد رسانه ای:

 “باری دونکان” عضوانجمن سواد رسانه ای کانادا ،سواد رسانه ای را پاسخی به حل مشکلات ناشی از رسانه ها معرفی  می کند.  به عقیده وی این پروژه باید به عنوان بخشی از واکنش های آموزشمدارس در برابر خشونت و سایرآسیب های رسانه ای در نظر گرفته شود.

“دونکان “در ضرورت این آموزش ، دلایل زیر را بر می شمرد:

۱-     رسانه ها در حیات فرهنگی و سیاسی ما تسلط دارند.

۲-    تقریباً همه اطلاعات،به جز مواردی که آنها را به طور مستقیم تجزیه می کنیم ،رسانه ای شده هستند.

۳-    رسانه ها قادر به خلق مدل های ارزشی و رفتاری پر قدرتی هستند.

۴-    رسانه ها بدون فعال کردن خود آگاه بر تاثیر می گذارند.

۵-    سواد رسانه ای می تواند مصرف رسانه ای را برای ما لذت بخش کندو رابطه انفعالی را به رابطه فعال تبدیل کنند.

 ” دن بلیک” هنگامی که در کارگاه آموزشی خود درباره سواد رسانه ای فعالیت می کرد،دلایل زیر را در ضرورت سواد رسانه ای بیان کرده است:

۱-    ما در یک محیط میانجی شده و با واسطه زندگی می کنیم.

۲-    سواد رسانه ای در تفکر انتقادی تاکید می ورزد.

۳-    سواد رسانه ای بخشی از حیات یک شهروند فرهیخته و تحصیل کرده است.

۴-    سواد رسانهای مشارکت فعال را در یک محیط اشباع شده رسانه ای ترویج می دهد.

۵-    ما به کمک آموزش رسانه ایفعالیتهای ارتباطی را درک می کنیم.

علاوه بر موارد گفته شده که هر یک متناسب با رویکرد خاصی تنظیم شده اند دلایل دیگری نیز وجود دارند که فقط همراه با سایر دلایل میتوانند از ضرورتآموزش سواد رسانه ای تصویر یبه نسبت کامل تری را ارائه دهند. این دلایل می توانند بر مبنای دیدگاه های زیبایی شناسی،شهروندی و نیز حمایتی ارائه شوند.اما علت مطالعه رسانه ها خود بیانگر ضرورت آموزش سوادرسانه ای است.

 فعالیت های بین المللی در مورد سواد رسانه ای :

   آموزش رسانه در بریتانیا ، استرالیا، جنوب آفریقا،کاناداو ایالات متحده همزمان با تولید علایقی در هلند ، ایتالیا،طرابلس، یونان ،سوئد،هندو روسیه توسعه یافته است.

اما شاید بتوان گفت که بیشترین فعالیت ها در این زمینه در اروپا صورت گرفته است.

 –  آموزش سواد رسانه ای در ژاپن:

     درژاپن آموزش سواد رسانه ای به عنوان الگویی موفق مورد استفاده قرار گرفته است. اما با این وصف در این کشور مدل دیگری متناسب با مقتضیات بومی بازسازی شده و به اجرا در آمده است. در مدل آموزشی ژاپن سواد رسانه ای همان گسترش آموزش اطلاعات است. براساس آموزش اطلاعات ،کاربری ذهنی رسانه ها در شکل گیری توانایی فعالیتهای اجتماعی وحرفه ای موثر آموزش اطلاعات است. بر اساس آموزش اطلاعات ،کاربری ذهنی رسانه ها در شکل گیری توانایی فعالیت های اجتماعی و حرفه ای موثر است. این تصویر یک شهروند کامل ،بدون استفاده از رویکرد انتقادی در کشور ژاپن خواهد بود.

برنامه ریزی آموزشی سواد رسانه ای در ژاپن بر خلاف کانادا (که به وسیله یک نهاد غیر دولتی انجام می پذیرد)به گفته وزارت مدیریت عمومی ، امور داخله،پست و مخابرات است.در ژاپن نیز به امید یافتن جایگاهی مناسب برای سواد رسانه ای در نظام آموزش و پرورش تلاش هایی انجام شده است.

به هر حال الگوهای آموزش سواد رسانه ای – چه الگوی کانادایی وچه اگوهای دیگر- دنیای رسانه ها را به یک رویکرد تحقیقی تشویق میکند. رویکردی که استفاده از آن در هر الگوی آموزشی دیگر اجتناب ناپذیر بودو شامل سه پایه است:

 پایه اول: افزایش آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای (یا به عبارت دیگرتعیین دقیق و بهداشتی میزان مصرف مخاطب از تلوزیون،ویدئو،بازی های الکترونیکی ،فیلم ها واشکال مختلف رسانه های چاپی.)

پایه دوم: آموزش مهارت های تماشای انتقادی است .یعنی آنچه می بینیم یا می خوانیم در چه کادری قرار داده شده است؟ چگونه رسانه ها به مفهوم عینیت بخشیده اند؟و چه موردی احتمالاًبیرون کادر قرار گرفته اند؟

پایه سوم:فرا سوی ( دوردست) چارچوب برنامه رسانه ها استو پیام ها را به طور عمیق بررسی می کند.این پایه به تجزیه و تحلیل اجتماعی ،سیایی و اقتصادی معطوف است (مسائلی فراتر از کادر مورد تماشا را شامل می شود)

برای مثال : کشف اینکه مالک وخالق رسانه کیست؟ وبرخوردبا مسائلی که از جمله مصرف گرایی به خشونت گروه ها وجناح های سیاسی و… چگونه است؟

 این مدل در انگلستان به وسیله ” ادی دیک” و بر اساس چارچوب انتقادی ، طراحی و توسعه یافته و بعدها عده ای دیگر آن را اصلاح

کرده اند.این مدل می تواند الگوی خوبی برای آموزش در ایران به شمارآید.

این مدل سه حوزه گسترده دارد که به کمک آنها می توان پرسشهایی راطرح کرد که در فهم انتقادی دانش آموزان موثر باشند.

۱-متن :متن یک تولید رسانه ای است .از این رو متن یک برنامه تلوزیونی ،کتاب،پوستر،و غیره میتواند تولید رسانه ای محسوب شود.

۲-مخاطب:کسی که متن رسانه را دریافت می کند خواه آن متن،خواندن یک کتاب باشد یا دیدن فیلمی در سینما،مخاطب محسوب می شود.

مثال : مخاطبی که دارای سواد رسانه ای است از اهداف و تعهدات رسانه ها خبر دارد و از آنها به طرزی آگاهانه استفاده می کند .

۳-تولید : هر آنچه در ساخت یک متن رسانهای به کار میرود،تولید نام دارد.

موانع سواد رسانه ای :

۱-    نبود زیر ساخت های لازم ارتباطی والدین نسبت به فرزندان

۲-    نبود انعطاف حقوقی در وضع قوانین رقابتی و نظارت ایجابی در حوزه رسانه ای ایران

۳-    بی توجهی سیاست گذاران و برنانه ریزان در اختصاص ردیف بودجه ای به آموزش سواد رسانه ای

۴-    فقر دانش اطلاعاتی و ارتباطی والدین نسبت به فرزندان

–  راهکارها:

 ۱-انجام تحقیقات و مطالعات تطبیقی برای ارائه الگوی مطلوب وممکن

۲-وارد کردن سواد رسانه ای در نظام آموزشی کشور

۳-ایفای نقش دیده بانی و نظارت دائمی بر توسعه سواد رسانه ای

۴-اختصاص ردیف های بودجه ای به آموزش سواد رسانه ای در قوانین بودجه سال های آتی

۵-تهیه و تنظیم کتب درسی مناسب و برنامه های دیداری-شنیداری قابل دسترس

۶-به کار گیری مشاورین خبره و متخصص در امور سواد رسانه ای

   ۷-تشکیل ،راه اندازی و تشکل غیر دولتی سواد رسانه ای متشکل از معلمان مدارس، اساتید و پژوهشگران دانشگاهی و همچنین کارگزاران و دست اندر کاران صنعت رسانه ای کشور

۸-نظارت والدین بر برنامه های تلویزیونی مورد توجه کودکان( مثال: محدود کردن تماشای برنامه های خشونت بار و غیره)

منابع:

 – برخورد با خشونت رسانه ای – صدیقه ببران (۱۳۸۲)

–  سواد رسانه ای –   ترجمه : ناصر بلیغ   – صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران

– سواد رسانه ای   –  مهدی محسنیان راد ( ۱۳۸۴)

-رویکردی نوین به نظارت رسانه ای –  طهمورث قاسمی-  تهران (۱۳۸۵)

– سواد رسانه ای یک مقاله عقیده ای –  مجله ی رسانه شماره ۴ یونس شکر خواه (۱۳۶۸)

نویسنده: سید جواد حسینی دانشجوی کارشناسی روابط عمومی الکترونیک

پست های مرتبط