سیره نبوی (1)/ تربیت و خانواده

اختصاصی موعظه/ سیره نبوی (1)/ تربیت و خانواده

 

ناامیدی از چشماش پیدا بود
نشست شروع کرد به درد دل کردن… می گفت :
دیگه بریدم، اخه منم ادمم، چقدرمگه تحمل دارم!
بچه هامو از دست دادم، جوونیم تباه شد
سال به سال خانواده ام رو نمی بینم
دلم برای پدرم پر میکشه،
چه فایده!
حالا که دیگه نیست…
غصه ام می گیره وقتی یادم میاد
پدرم چند ماه بیمار بود، ولی از ترس این مرد مگه جرات می کردم به دیدنش برم!

لابلای حرفاش آروم بهش گفتم: اجر صبوریتون محفوظه؛ درسته.. میدونی که بخاطر مطیع بودنت چقدر پیش خدا ثواب داری؟

ادامه داد:
خانم مطیع بودم؛ ولی دیگه نمیتونم.. برای همینه که میخوام جدا بشم..
اصلا تو چه میدونى چقدر سخته ۲۰ سال عمرتو پای پسرت بزارى با هزارامید و ارزو
آخرش برای اینکه خودشو از زندون بد خلقی باباش نجات بده دست به دامن اعتیاد بشه..
میفهمى وقتى میگم دخترم عاشق درس خوندن بود
اما فقط بخاطر اینکه بداخلاقی های باباشو نبینه، تن به ازدواج داد
اونم با کسی که بهش علاقه ای نداشت…
یعنى چی ؟!
الانم زندگی نمی کنه که، بردگی می کنه..

همینطور که داشت به حرفاش ادامه می داد، دیدم راست می گه
واقعا درکش سخت بود، این همه مشکلات از یه چیز داشت نشأت می گرفت
تازه داشت برام زیبایی و عمق فرموده رسول مهربانی ها روشن می شد که فرمودند:
مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ حُسْنُ الْخُلُقِ,
وَ مِنْ شَقَاوَتِهِ سُوءُ الْخُلُقِ

از خوشبختی انسان است نیک اخلاقی
و از بدبختی انسان است بد اخلاقی.

خانمها, آقایون حواسمون هست؟!!

 

 

نویسنده: خانم عبدی

پست های مرتبط